سالروز وفات سکینه دختر امام حسین علیه السلام تسلیت
مدینه، شام، کربلا، همه جا دشت بلای «بنت الحسین» هاست.
کربلا:
ماجرای نیمروز سکینه های حرم، آن وداع تلخ روز واقعه. و حسین که به زیر باران چشمان سکینه می سراید:
سَيَطُولُ بَعْدِي يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِي؛ مِنْكِ اَلْبُكَاءُ إِذَا اَلْحَمَامُ دَهَانِي
لاَ تُحْرِقِي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً؛ مَا دَامَ مِنِّي اَلرُّوحُ فِي جُثْمَانِي
وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِي ؛ تَأْتِينَهُ يَا خَيْرَةَ اَلنِّسْوَانِ[1]
ای سکینه! بدان که بعد از من گریه زیادی در پیش خواهی داشت.
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.
به وقت شام:
کاروان اسیران آل محمد، رستاخیز سرها و قلب شکسته اسیرها، چشمان بی حیا و دوباره قصه معصومیت از دست رفته بنت الحسین ها؛ خدایا مبادا!
جوانمردی از راه می رسد. بانو شما کیستید؟ سکینه دختر حسین! من سهل بن سعد هستم که جدت را دیده و سخن او را شنیدهام. آیا از من کاری ساخته است؟ «ای سهل اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما دور کنند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده کمتر به حرم رسول خدا(ص) نگاه کنند»[2]
اینک مدینه:
یادش بخیر، حسین(ع) می فرمود: «به جانت سوگند! خانهای را که سکینه و رباب در آن باشند دوست دارم»[3]
خانه همان خانه مهر است. اما بدون حسین. شام، مدینه، کربلا … همه جا دشت بلای «بنت الحسین» هاست.
زیارت عاشورا
زیارت وارث
زیارت حجج طاهره