ساروز میلاد حضرت عیسی علیه السلام
گاهی شادمان بود از اینکه وعده خدا محقق شد و به زودی کودک آسمانی که پیامبران الهی آمدنش را بشارت داده بودند متولد خواهد شد. و گاه اندوهگین، از آنچه به زودی از مردمان شهر خواهد شنید و تازیانه های تهمتی که بر عصمتش فرود خواهد آمد.
ای کاش مرده بودم. ای کاش فراموش شده بودم…
ندایی شنید: غمگین مباش، پروردگارت از زیر قدمهایت چشمه آبی جاری نمود. شاخه درخت را به سوی خود حرکت ده تا رطب تازه فرو ریزد. پس از این رطب تناول کن و از آن چشمه بنوش و چشم خود را به عیسی روشن دار و هر کس را که دیدی [با اشاره] به او بگو برای خدای رحمان روزه سکوت گرفته ام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.
آرام گرفت و با کودکش به سوی شهر روان شد.
بانوی قدیسه را دیدند که با کودکی بازگشته است.
زبان به تهمت گشودند. ای مریم عجب کار زشتی کردی؟ نه پدرت ناصالح بود نه مادرت بدکاره
مریم چنانکه فرمان یافته بود سخن نگفت و به کودک حواله شان داد.
گفتند: چگونه با طفلی که در گهواره است سخن بگوییم؟
آنگاه به اذن خداوند عیسی مسیح در گهواره به سخن آمد: همانا من بنده خاص خدایم. به من کتاب عطاکرده و مرا پیامبر قرار داده است.[1]
میلاد پیام آور صلح و دوستی حضرت عیسی مسیح بر همه توحیدیان عالم مبارک باد
ای حضرت روح الله، عیسی پسر مریم
میلاد همایونت مسعود و مبارک باد
تنها نه که ترسایان دلخوش به وجود تو
ما امت احمد هم زین عید خوش ودلشاد