بزرگداشت سراینده اندیشه های عرفانی
آسمان عرفان ایران ستارگان فروزنده ی بسیاری دارد که از آن میان نام “عطار” این شاعر نام آشنا بر پهنه آن می درخشد.
فرید الدین عطار نیشابوری به سال 540 ه.ق در کدکن نیشابور چشم بر جهان گشود و چون پدر شغل عطاری و داروسازی پیش گرفت و در لحظه ای ناب، حضرت حق درب خردورزی و عشق را بر روی او گشود و وی را از سالکان و پویندگان طریق عرفان ساخت.دست از دنیا شست و زهد پیشه کرد و قدم در راه عشق گذارد وبسیاری را هم با طبع شاعرانه ی بی پیرایه اش همراه ساخت.
برخی از آثار وی عبارتند از:
مصیبت نامه، الهی نامه، اسرار نامه، مختارنامه، مقامات طیور، خسرونامه، تذکره الاولیاء، جواهر نامه، لسان الغیب، شرح القلب، دیوان قصاید و غزلیات
ولی آنچه که شاهکار عطار محسوب می شود، منطق الطیر اوست که با تمثیل و با قلمی شیوا و دلنشین، به زیبایی مسیر سلوک الی الله را به نمایش می گذارد؛ مرغانی که برای رسیدن به منظور خویش"سیمرغ"، مشقتهای فراوانی را از سر می گذرانند و در این راه بسیاری از خصلتهای دنیوی خود را به مسلخ می برند تا به وصال یار رسند و چون به مقصود می رسند با نگاه در آینه صیقل خورده درون، خود را سیمرغ می یابند.
دوره زندگی عطار یا با خشکسالی و اوضاع نابسامان اقتصادی همراه است یا با جنگ و خشونت؛ در خردسالی حمله غزها را به چشم می بیند و شمع پرفروغ عمرش با یورش وحشیانه مغولها به خاموشی می گراید. عطار به سال ۶۱۸ هجری قمری در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته می شود و در جهالت غارتگران، خاکستر تمام آثارش به دست باد سپرده می شود. نگاشته هایی که اکنون ازو به یادگار مانده، تنها آثاری است که قبل از حملهی مغول، به سایر شهرها برده شده بودند.
شایسته است در روز بزرگداشتش، لحظاتی هرچند اندک صفحاتی از آثارش را از دیده بگذرانیم و با او همسفر شویم.
تنت قافست و جانت هست سیمرغ
ز سیمرغی تو محتاجی به سی مرغ
حجاب کوه قافت آرد و بس
چو منعت میکند یک نیمه شو پس
به جز نامی ز جان نشنیدهٔ تو
وجود جان خود تن دیدهٔ تو
همه عالم پر از آثار جان است
ولی جان از همه عالم نهانست
تو سیمرغی ولیکن در حجابی
تو خورشیدی ولیکن در نقابی
ز کوه قاف جسمانی گذر کن
بدار الملک روحانی سفر کن
تو مرغ آشیان آسمانی
چو بازان مانده دور از آشیانی
اعظم زاهدی