گوهر ادب وحیاء
عاشورا آزمونی الهی بود که غربالگر سره از ناسره شد. آزمونی که اطاعت از امام زمانه را نشان داد و درجه تسلیم در برابر خواست و اراده خداوند را به بوته آزمایش گذاشت. مردودین این آزمون اشقیاء بودند و آنانکه پذیرفته شدند به خیر و سعادت ابدی رسیدند.
بررسی وجوه شخصیتی هر یک از دو سپاه صالحین و اشقیاء کربلا واقعیت های بسیاری را برملا می کند و چراغ راهی است برای پیروان حقیقت و آیین پاکی که موجب سعادت دنیا و آخرت می شود.
ادب و حیاء به عنوان یکی از ارزش ها و سجایای اخلاقی همواره مورد تاکید بزرگان دین بوده است و در بیان حضرت علی علیه السلام ارزنده ترین ارثی که پدران برای فرزندان می گذارند ادب است.[1] وجود چنین گوهر تابناکی موجب تغییر سرنوشت بسیاری شده است و آنها را از مسیر باطل به طریق حقیقت بازگردانده است.
حر بن یزید ریاحی از فرماندهان دلاوری بود که همه او را به شجاعت و جنگاوری می شناختند تا آنجا که هرگاه می خواستند از تهور و شجاعت کسی سخن بگویند حر را مثال می زدند.[2] او که راه را بر امام سد کرده بود در حالی که فرمانده سپاه دشمن و در برابر امام بود نماز را به ایشان اقتدا می کرد و حب اهل بیت را در دل داشت.[3]
هنگامی که او راه را بر امام بست و مانع حرکت ایشان شد امام حسین علیه السلام او را خطاب قرار داد و فرمودند مادرت به عزایت بنشیند، به دلیل حب و علاقه ای که به پیامبر و حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام داشت سکوت کرد و ادب پیشه کرد و همین ادب مسیر رستگاری را برای او گشود.[4]
آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاعکنندهاى نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟[5]
این خطابه امام لرزه ای بر وجود حر انداخت و راه توبه و بازگشت به سوی امام را برای او گشود همانگونه که حر در وصف حالش می گوید : به خدا سوگند خود را بر سر دو راهی بهشت و دوزخ می بینم و جز بهشت را انتخاب نمی کنم.[6]
سبحان الله که ادب این گوهر ذی قیمت و حیاء سبب شد حر به یکباره از مسیر دوزخ بازگردد و راه سعادت و رستگاری را پیشه کند.
لا ایمان (دین) له لمن لا حیاء له[7]
ایمان (دین) ندارد آنکه حیا ندارد
به نزد امام حسین علیه السلام توبه کنان بازگشت و امام نیز به او بشارت داد که خداوند توبه اش را پذیرفته است.
بار الها به سوى تو بازگشتم، توبهام را بپذیر که من دلهاى دوستان تو و فرزندان دختر پیغمبر تو را لرزاندم[8]
ادب و حیاء حر سبب شد به مسیر آزادگی باز گردد و همانگونه که اول نفری بود که راه را بر امام سد کرد از امام اذن خواست که اول کسی باشد که جانش را در راه او فدا می کند.
پس از آنکه سپاه خصم را موعظه کرد در برابر امام خویش جنگ نمایانی کرد و به شهادت رسید. هنگامی که پیکر او را نزد امام حسین علیه السلام آوردند، حضرت در حالی که با دست خود گرد و غبار صورت حر را پاک میکرد، فرموند: همچنان که مادرت تو را حرّ نامید، واقعاً تو در دنیا و آخرت آزاد هستی.[9]
ادب، حیاء و شجاعت سه ویژگی اخلاقی حر بود که عاقبت به خیری او شد و توبه اش در درگاه باری تعالی پذیرفته شد.
خداوندا به سوی تو توبه می کنم از تمام گناهانی که کردم و ظلم هایی که در حق خود روا داشتم که تو مهربان و توبه پذیری.
گفت سر بالا کن ای مهمان ما
ما پی امداد تو بر خواستیم
خاک پای مادرم دستت گرفت
قطره بودی وصل بر دریا شدی
تو دگر تو نیستی تو ما شدی
نیستی در بین ما دیگر غریب
گر چه صد جرم عظیم آورده ای
غم مخور رو بر کریم آورده ای [10]