گریه فاطمه درسوگ پدر
🌹گریه ها و سوز و آه فاطمه در سوگ پدر و مصائب وارد شده…
فاطمه به خانه اش برگشت. شب و روز گریست و اشکش قطع نشد. بزرگان مدینه جمع شدند، به نزد على علیه السلام رفتند و گفتند: «اى ابا الحسن! فاطمه شب و روز گریه مى کند و کسى از ما نیست که شب را به راحتى به صبح برساند… از او بخواه یا شب گریه کند یا روز.»
على علیه السلام به نزد فاطمه سلام الله علیها رفت و تقاضاى آنان را مطرح کرد. فاطمه سلام الله علیها فرمود: «اى ابا الحسن! چقدر اندک است ماندن من در میان مردم و چقدر نزدیک است پنهان شدن من از جمعشان. سوگند به خدا هرگز سکوت نخواهم کرد، نه شب و نه روز، گریه ام را رها نمى کنم تا به پدرم رسول خدا صلی الله علیه وآله بپیوندم.»
از آن پس على علیه السلام خانه اى براى فاطمه سلام الله علیها در بقیع ساخت که به بیت الاحزان مشهور شد. فاطمه با حسن و حسین علیهما السلام به آنجا مى رفتند و بین قبرها گریان بودند.
وقتى شب از راه مى رسید، على علیه السلام مى آمد و او را به خانه مى برد. وضع به همین صورت بود تا اینکه بیست و هفت روز گذشت و فاطمه سلام الله علیها در بستر بیمارى افتاد.»
📗بحار الانوار، ج 43، ص178؛ بیت الاحزان، ص164.