لطیفه قرآنی
08 خرداد 1399 توسط سودابه اسماعيلي
🌹🌹🌹🌹
شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود، و مجنون بي غرض از ميان او و سجاده اش گذر کرد . مرد نماز خودرا قطع کرد وبه خشم آمد،پس فريادي برآورد که: چرا ميان من و خدايم فاصله انداختي ؟ مجنون به خود آمد و گفت : مرا خرده مگير! زيرا که عاشق ليلي هستم و مدهوش او، زين سبب تو را نديدم ، راستي! تو که عاشق خداي ليلي هستي چگونه مرا ديدي …!!