فضه نوبیّه!!
نُوبیّه، کنیز حضرت زهرا(س) است که پیامبر(ص) او را به این نام خواند. نام او در روایات مرتبط با ولادت حسنین، ماجرای نزول آیه اطعام و شهادت حضرت زهرا(س) آمده است. از ویژگیهای وی، سخن گفتن با آیات قرآن و دانستن علم کیمیاست. گفتهاند در واقعه کربلا نیز حضور داشته است.
🔸مقبرهای منسوب به فضه در دمشق در قبرستان باب الصغیر موجود است. قبر وی کمی بالاتر از مرقد منسوب عبدالله بن جعفر بن ابی طالب و در انتهای غربی قبرستان قرار دارد. حجره و مرقد او گنبدی کوچک به رنگ سبز داشته و دیوارههای آن از سنگ سیاه است.
فضه نوبیه
فضه نوبیه، کنیز حضرت زهرا(س) که پیامبر(ص) او را به این نام خواند. نام او در روایات مرتبط با ولادت حسنین، ماجرای نزول آیه اطعام و شهادت حضرت زهرا(س) آمده است. فضه بعد از حضرت فاطمه(س) دو ازدواج داشته است. از ویژگیهای وی، سخن گفتن با آیات قرآن و دانستن علم کیمیاست. گفتهاند در واقعه کربلا نیز حضور داشته است.
اصل و نسب
فضه، اصالتا از اهالی نوبیه بود.[۱] نوبیه شهری است در جنوب سودان[۲] یا جنوب مصر و شرق نیل.[۳] برخی او را هندی الاصل[۴] و برخی دیگر حتی دختر پادشاه هند معرفیاش کردهاند.[۵]
در منزل حضرت زهرا(س)
فضه، کنیز حضرت زهرا(س) بود.[۶] پس از نزول آیه «فقل لهم قولا میسورا»، پیامبر(ص) وی را به خانه حضرت زهرا(س) فرستاد و او را فضه نامید.[۷]
حضرت فاطمه (س) کارهای خانه را بین خود و فضه تقسیم کرد؛ بدین صورت که یک روز خود و یک روز فضه کارها را انجام میداد.[۸]
او در ماجرای بیماری حسنین، که علی(ع) و فاطمه(س) نذر کردند در صورت بهبودی آنان سه روز روزه بگیرند، با آنان همراه شد و چنین نذری کرد. آیات ۷ و ۸ سوره انسان درباره این ماجرا نازل شده است.[۹]
شهادت فاطمه(س)
حضرت علی (ع) هنگام دعوت به وداع فرزندان خود با پیکر مادر، فضه را هم خطاب قرار داده و گفته است: «یا أُمَّ كُلْثُومٍ یا زَینَبُ یا سُكَینَةُ یا فِضَّةُ یا حَسَنُ یا حُسَینُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُم»[۱۰]؛ ای ام کلثوم، ای زینب، ای سکینه، ای فضه، ای حسن، ای حسین، بشتابید و با مادرتان وداع کنید.
فضه بعد از شهادت فاطمه(س)، به علی(ع) رسید.[۱۱] پس از آن بیست سال زندگی کرد. فضه را زنی صالح و باتقوا دانستهاند.[۱۲]
همسر و فرزندان
علی(ع) او را به همسری ابوثعلبه حبشی درآورد. فضه، از او یک پسر به دنیا آورد. بعداز مرگ ابوثعلبه، فضه با ابوملیک غطفانی ازدواج کرد و پس از این ازدواج پسرش از ابوثعلبه از دنیا رفت.[۱۳] فضه از ابوملیک دارای فرزندانی شد،[۱۴] دختری به نام شهرة بنت مسكة بنت فضّة که کرامتی هم برای او نقل میکنند، از نوادگان اوست.[۱۵] در بعضی از منابع، از شکایت شوهر دوم از وی نزد عمر بن خطاب سخن به میان رفته و او به نفع فضه قضاوت کرده است.[۱۶]
مالک بن دینار میگوید: زمانی كه برای زیارت خانه خدا راهی حج بودیم، زنی لاغر اندام را دیدم كه بر حیوانی لاغر و ناتوان سوار است ولی حیوان در راه بازماند. من او را سرزنش كردم كه چرا با چنین مركبی توشه سفر بسته است و میخواهد راهی بدین درازی را بپیماید، اما زن سر به آسمان بلند كرد و گفت: «نه در خانهام گذاردی و نه به خانهات رساندی. سوگند به عزت و جلالت اگر كسی غیر از تو چنین كاری با من كرده بود، شكایتش را پیش تو میآوردم.» ناگهان شخصی در بیابان پیدا شد كه در دستش افسار ناقهای بود و آماده تا آن زن را به مقصد برساند. من كه از این ماجرا، كمالات زن را دیدم، دانستم پرهیزكاری است كه نزد خدایش مقام بلندی دارد، پرسیدم تو كیستی؟ گفت: من شهره، دخترِ مسكه دختر فضه كنیز فاطمه زهرا (ع) هستم.[۱۷]
ویژگیها
فضه حدود بیست سال با آیات قرآن حرف میزد و به دیگران پاسخ میداد.[۱۸] او در روایتی طولانی، حالات حضرت زهرا(س) را از زمان رحلت پیامبر(ص) تا شهادت فاطمه(س) بیان میکند.[۱۹] حضرت علی(ع) در مورد وی میگوید: «اللهم بارک لنا فی فضّتنا»[۲۰]
فضه ، خادمه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها ) هم حافظ قرآن بود و به مدت بیست سال تمام جز آیات قرآن حرف دیگری بر زبانش جاری نشد و با مردم نیز به وسیله آیات قرآن سخن می گفت .
امام صادق(ع) به نقل از امیرمؤمنان در باره ی فضه فرمود: رسول خدا براى دخترش فاطمه خادمى استخدام کرد که اسمش فضه نوبیه بود و فاطمه(س) کارهاى خانه را بین خود و او تقسیم مىکرد
یکى از نویسندگان که به معرفى فضه و کمالات وى مىپردازد ، مىنویسد: «آن چه که باعث شد فضه با آیات قرآن با مردم صحبت کند این بود که وقتى دید مردم روایات وارده در باب سفارش اهل بیت و سایر حقایق دین پشتسر انداختهاند، تصمیم گرفت جز به آیات قرآن استشهاد نکند».
به این ترتیب با استشهاد به قرآن جلوى هر گونه اعتراض حاکمان و عوامل آنان را گرفت و آزادانه به نشر فرهنگ اهل بیت(ع) همت گمارد.
حفظ قرآن و استفاده به جا از آن از دیدگاه دیگر مبین آگاهى فضه به معارف قرآن و طبیعتا آراء و افکار اهل بیت و خصوصا امیرمؤمنان مراجع به تفسیر و تاویل آیات قرآنى نیز هست چه وى پرورشیافته در خاندان پاکان بود و تمام اعمالش حکایت از تاثیرپذیرى علمى و عملى از آنان داشت.
ابوالقاسم قشیرى خبرى مربوط به حفظ قرآن و تسلط وى به معارف قرآنى از فضه نقل مىکند. این مطلب که در منابع گوناگون شیعى و سنى از جمله «الدرالمنثور» و «بحارالانوار» مورد اشاره و استفاده قرار گرفته به این صورت است.
در بیابان میرفتم، از قافله عقب مانده بودم، دیدم زنی تنها در بیابان است پیش رفتم گفتم تو کیستی؟
آن خانم فرمود: « و قل سلام فسوف تعلمون» فهمیدم باید اول سلام کنم، سلام کردم گفتم اینجا چه میکنید؟
فرمود: من یهدی الله فلا مضل له فهمیدم که راه را گم کرده است .
گفتم آیا از جن هستی یا از انس؟
فرمود: « یا بنی آدم خذوا زینتکم» فهمیدم انسان است.
گفتم: از کجا میآئی؟ فرمود: « ینادون من مکان بعید – از راه دور -»
گفتم: به کجا میروید؟
فرمود: « ولله علی الناس حج البیت ». فهمیدم به حج میرود.
گفتم: چند روز است؟
فرمود: « و لقد خلقناالسموات والارض فی سته ایام» – ۶ روز -
گفتم: آیا طعام میل دارید؟
فرمود: « و ما جعلناهم جسدا لا یاکلون الطعام» فهمیدم گرسنه است به او طعام دادم
گفتم: آیا بر روی مرکب من سوار میشوی؟
فرمود: « لوکان فیهما آلهه الا الله لفسدتا» فهمیدم که در پشت من سوار نمیشود لذا پیاده شدم و آن بانو را سوار کردم،
فرمود: « سبحان الذی سخرلناهذا» خدا را شکر کرد، رفتیم تا به قافله رسیدیم.
گفتم: آیا در قافله کسی را دارید؟
فرمود: « یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض – و ما محمد الارسول- یا یحیی خذالکتاب- یا موسی انی انا الله»
فهمیدم که افرادی به نام داود و محمد و یحیی و موسی را میشناسد آنها را صدا زدم، چهار جوان آمدند، گفتم اینها کیانند؟
فرمود: « المال و البنون زینة الحیوه الدنیا» فهمیدم آنها پسران او هستند به آنها فرمود: « یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین» فهمیدم به پسرانش میگوید پاداش مرا بدهند آنها پاداش مرا دادند،
فرمود: « والله یضاعف لمن یشاء» یعنی بیشتر بدهید آنها بیشتر دادند. پس پرسیدم: این بانوی محترم کیست؟ گفتند او مادر ما فضه، خادمه فاطمه زهرا سلام الله علیها است که بیست سال است جز به قرآن سخن نمیگوید.
۳) شاید بزرگترین افتخار فضه این باشد که در جریان نزول سوره هل اتی، که همگی اهل خانه ولایت، از جمله فضه در سه شب متوالی، غذای خود را ایثار کردند خداوند فضه را در ردیف فاطمه (علیهاسلام) و امیرالمومنین و حسنین (علیهم السلام) تمجید و تکریم میکند و نعمتهای بهشت را برای آن بانوی مکرمه تضمین میفرماید و به تاج افتخار « وجزاهم بما صبروا جنة و حریرا» مفتخر می گرداند.(بحار الانوار، ج ۴۱، ص ۲۷۳، ح ۲۹؛بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۸۶- ۲۰۸ - ۴۶. )
برخی گفتهاند که او علم کیمیا میدانست [۲۱] و این علم را حضرت زهرا(س) به وی تعلیم کرده بود.[۲۲] پیامبر(ع) هم دعا برای مشکلات و همچنین اذکاری را به وی تعلیم کرده بود.[۲۳] خلیفه دوم به مقابل علمی وی اعتراف کرده است.[۲۴]
شیر و فضه
در بعضی منابع از حضور فضه نوبیه در کربلا سخن گفته شده است.[۲۵]داستان شیر و فضه بنا بر حضور وی در کربلا نگاشته شده است.[۲۶]
ادریس بن عبدالله اودی میگوید: چون امام حسین(ع) شهید شد و لشکر عمر بن سعد خواستند اسب بر بدن امام بتازند، فضه به حضرت زینب(س) گفت: ای بانوی من! روزی كشتی «سفینه» در دریا شكست و او به جزیرهای افتاد و در آنجا شیری دید. او خطاب به شیر گفت: ای ابا الحارث، من غلام رسول خدایم! پس آن شیر غرغركنان پیشاپیش او رفت تا او را به راه رساند. هم اكنون آن شیر در جایی زانو زده است، بگذار من بروم و به او آگاهی دهم كه این مردم فردا چه خواهند كرد. فضه نزد آن شیر رفت و گفت: ای ابا الحارث، آن شیر سر بلند كرد و فضه به او گفت: میدانی فردا میخواهند با امام حسین(ع) چه كنند، میخواهند اسب بر پشتش بتازند. شیر آمد و دو دست خود را روی پیکر امام حسین(ع)نهاد، لشكر جلو آمده و شیر را دیدند، عمر بن سعد به آنها گفت: این فتنه است، مبادا آن را برانگیزید، برگردید، آنها هم برگشتند.[۲۷]
با توجه به گزارشهای قطعی در مورد تاختن اسب بر بدن امام حسین(ع)،[۲۸] این داستان محل تردید است.
وفات
مقبرهای منسوب به فضه در دمشق در قبرستان باب الصغیر موجود است. قبر وی کمی بالاتر از مرقد منسوب عبدالله بن جعفر بن ابی طالب و در انتهای غربی قبرستان قرار دارد. حجره و مرقد او گنبدی کوچک به رنگ سبز داشته و دیوارههای آن از سنگ سیاه است.[۲۹]
در کربلا جایگاهی به نام شیر فضه وجود دارد.
در اشعار آئینی
در اشعار مذهبی و آئینی، از فضه با عنوان کنیز حضرت زهرا یاد میشود که دارای کراماتی بوده و همنشینی با حضرت زهرا(س) او را از دیگران متمایز کرده است. محمد حسین غروی اصفهانی مشهور به کمپانی، در شعری به این نکته اشاره کرده و میگوید: