عبرت های عاشورایی
- بخش اول
آنچه که من امروز عرض خواهم کرد، مربوط به همین قضیه عاشوراست که با وجود آن همه سخنی که درباره این حادثه گفتهاند و گفتهایم و شنیدهایم، بازهم جای سخن وتامّل وتدبّر و عبرت گیری نسبت به این حادثه باقی است. این حادثه عظیم؛ یعنی حادثه عاشورا، از دو جهت قابل تامّل و تدّبراست. غالباً یکی ازاین دو جهت، مورد توجّه قرار میگیرد. بنده امروز میخواهم در اینجا آن جهت دوم را، بیشتر مورد توجّه قرار دهم.
جهت اوّل، درسهای عاشوراست. عاشوراپیامها و درسهاییدارد. عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس میدهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک وبزرگ، زن ومرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با همدر یک صف قرار میگیرند. درس میدهد که جبهه دشمن با همه تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب پذیر است. (همچنان که جبهه بنیامیه، بهوسیله کاروان اسیران عاشورا، در کوفه آسیب دید، در شام آسیب دید، در مدینه آسیب دید، و بالأخره هم این ماجرا، به فنای جبهه سفیانی منتهی شد.) درس میدهد که در ماجرای دفاع از دین، از همه چیزبیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بیبصیرتها فریب میخورند. بیبصیرتهادرجبهه باطل قرار میگیرند؛ بدون اینکه خود بدانند. همچنان که در جبهه ابنزیاد، کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، ولی از بیبصیرتها بودند.
اینها درسهای عاشوراست. البته همین درسها کافی است که یک ملت را، از ذلّت به عزّت برساند. همین درسها میتواند جبهه کفر و استکبار را شکست دهد. درسهای زندگی سازی است. این، آن جهت اوّل.
(بيانات مقام معظم رهبري )