شعر
29 اسفند 1396 توسط سودابه اسماعيلي
آمد بهار وبی گل رویت بهارنیست
بادصبامبادچوپیغام یار نیست
بی روی گل عذارمخوانم به لاله زار
بی گل نوای بلبل وشورعزار نیست
بی سرو وقد یار،چه حاجت به جویبار مارا سرشک دیده کم از جویبارنیست
بزمی که نیست شاهد شمع انجمن
گرگلشن بهشت بود سازگار نیست
ای قبله عقول که اهل قبول را
جزکعبه تو ملتزم ومستجارنیست
امروز در قلمروتوحیدسکه زن
غیراز توای شهنشه والا تبار نیست
جزنام دلربای توازشرق تا به غرب
زینت فزای دفترلیل نهار نیست
دیوان آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی( کمپانی) ،ص۲۰۶