دل نوشته
⚘﷽⚘
دیشب از ستاره اے خواستم که بنشیند پاے حرفهایم تا از محبوبم برایش بگویم
برایش از شماگفتم
از بارها مهربانےکه در حقم کرده اید،
از الطافتان
از اینکه
همیشه حواستان هست به من
از اینکه به وجود شما ثابت مانده است
زمینے که من در آن زندگے میکنم
و آسمانے که ستاره در آن…
براے ستاره از دلتنگے گفتم
گفتم
که در این چند سالِ زندگے
ندیده ام حتے یک بار هم
روے ماهتان را؛
داشتم برایش از حکایت انتظار میگفتم که
با صدایے حزن آلود زمزمه کرد:
أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ؟
کجاست آن وجود مقدسے که سبب اتصال بین زمین و آسمان است؟
و من هم با چشمان بارانے ادامه دادم:
أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ؟
کجاست جلوه خدا،که دوستان به سویش روے آورند؟
و بعد
آسمان و زمین با ما هم نوا شدند
که:
“أین صاحبنا؟ “
“کجاست صاحب ما؟ “
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم