دانستنی هایی کوتاه درموردعملیات مرصاد
پنجم مرداد، سالروز شکست مفتضحانه عملیات مرصاد است، آنانی که با توهم فتح سهروزه تهران پس از پذیرش قطعنامه، سوار بر خودروهایشان شدند ولی نمیدانستند که سربازان اسلام در کمین آنها نشستهاند.
عملیات مرصاد یک شخصیت ویژه هم داشت. کسی که توانست با حضور به موقع خود ورق را به سود ایران بازگرداند و نیروهای مهاجم منافق را در تنگه چارزبر گرفتار ابابیل مردان ایرانی کند.
« اصولاً هر عملیات موفقی که در داخل ایران انجام میشد سازمان جشن مختصری میگرفت ولی ترور صیاد یک اتفاق ویژه بود و سازمان هم سنگ تمام گذاشت. آن روز جشن عمومی اعلام شد و تیر هوایی و شیرینی و شام جمعی هم دادند. اتفاقی که به ندرت میافتاد. مسعود هم در یک نشست عمومی این ترور را تبریک گفت. بالاخره شهید صیاد یکی از فرماندهان بزرگ عملیات مرصاد بود که ضربه سختی به پیکر سازمان وارد کرد.» این سخنان آقای هادی شعبانی، راننده یکی از سران ارشد گروهک منافقین در عملیات مرصاد است که 20سال در درون این گروهک بوده و نشان میدهد ضرباتی که منافقین در عملیات مرصاد از شهید صیاد شیرازی خوردهاند، چقدر کاری و عمیق بوده است. اما صیاد شیرازی در عملیات مرصاد چه کرد که کینهاش اینگونه بر دل منافقین مانده است؟
صیادشیرازی دوسالی بود که از فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی استعفا داده بود و به عنوان نماینده امامخمینی؟ره؟ در شورای عالی دفاع مشغول به فعالیت بود ولی امور جبههها را رها نکرده بود و کماکان حضورش در میان رزمندگان ادامه داشت. در روزی که منافقین «فروغ جاویدان» را پایهریزی کردند تا به خیال خام خود از ضعف ایران بعد از پذیرش قطعنامه استفاده کنند و حکومت خود را ساقط نمایند، صیاد شیرازی در جبهههای جنوب کشور مشغول بررسی اوضاع بود که خبر را شنید و خود را به غرب رساند.
غلامعلی رشید از فرماندهان دوران جنگ هم درباره حضور صیادشیرازی در عملیات مرصاد میگوید: «غروب روزی که منافقین حمله کرده بودند، به همراه آقای شمخانی میخواستیم از تهران به کرمانشاه برویم. آقای شمخانی، معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل قوا بود و من جانشین او و در مرکز فرماندهی سپاه داشتیم اخبار را دنبال و پیگیری میکردیم. به شمخانی پیشنهاد کردم که شهید صیاد را با خود ببریم و نکتهای که در ذهن من بود این بود که ایشان با هوانیروز آشنایی دارد و میتوانیم از توانمندیهای هوانیروز علیه منافقین بهرهگیری کنیم.
زنگ زدم به ایشان و قبول کرد. 3،2ساعت بعد در فرودگاه حاضر شد و من با ایشان به وسیله یک فروند فالکن سپاه به کرمانشاه رفتیم. ساعت بین ۱۱ الی ۱۲ شب رسیدیم. شب دور هم جمع شدیم و قرار شد صبح زود شهید صیاد برود هوانیروز که آنها را آماده کند. شهید صیاد در آن شرایط سمت فرماندهی نداشت و از نیمه سال ۶۵ به بعد، صرفاً نماینده امام؟ره؟ در شورای عالی دفاع بود. در آن روز حکمی از آقای شمخانی گرفت که برود اصغر مقدم (احمدیمقدم، فرمانده سابق ناجا) را پشت ارتفاعات چهارزبر، معرفی کند. (تابناک 12/06/94)
البته در ابتدای کار گمان این بود که ارتش عراق حمله کرده است که اینگونه چند شهر غرب کشور پیاپی سقوط کرده است اما صیاد شیرازی خود به منطقه میرود تا ببینند در غرب کشور چه خبر است: «شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکن، به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جابهجایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجادشده بود.
بر این اساس با یک فروند هلیکوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاههای تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حرکت کردیم. نیمه شب چهارم تیرماه بود و تا ساعت یکونیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همین طور در حال پیشروی است.»
آقای محسن مؤمنی، نویسنده کتاب «در کمین گل سرخ» درباره حضور صیاد شیرازی در عملیات مرصاد مینویسد: وقتی که به منطقه مسلط شد، طرح به دام انداختن کاروان منافقان را ریخت. آنان باید با خیال راحت تا تنگه چهارزبر میآمدند که در ۳۶ کیلومتری کرمانشاه بود. در آن تنگه باید خلبانان هوانیروز از عقب و جلو راه را بر کاروان میبستند و … طرح که آماده شد با فرمانده پایگاه هوانیروز تماس گرفت و خواست آماده عملیات باشند.
بعد از آن بود که صیادشیرازی به دلیل آشنایی خوب با هوانیروز وارد عملیات میشود و بعد از شناساییای که خودش انجام میدهد به توجیه خلبانان میپردازد و خود نیز در عملیات مشارکت مستقیم میکند: «ساعت پنج به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تأکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است، چارهای نداریم هلی کوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد ابتدا خودم با یک هلیکوپتر ۲۱۶ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم.»
برای اینکه بدانیم صیادشیرازی در عملیات مرصاد با منافقین چه کرد و چگونه توانست نیروی نظامی ایران مرکب از سپاه و ارتش بسیج را با یکدیگر هماهنگ کند. بهتر است به خاطرات همراهان صیاد مراجعه کنیم. غلامرضا آذربون، مشاور و از همراهان صیادشیرازی در عملیات مرصاد این گونه حضور وی را روایت میکند: «شهید صیاد شیرازی وقتی که وارد منطقه شد هوانیروز، نیروهای زمینی، هوایی، سپاه و بسیج را با هم هماهنگ کرد، از طرفی از وجهه خود استفاده میکرد و جلسات را کنترل و هدایت میکرد، منتها به این کار اکتفا نمیکرد، گاهی اوقات که در چهار زبر در چادر فرماندهی قرارگاه سپاه جلسه داشت بنده میرفتم روی گردنه جایی که رزمندگان اسلام با منافقین در فاصله کمتر از 30 متری تیراندازی میکردند و آخرین و دقیقترین اطلاعات را برای ایشان میآوردم.»
یکی از تصاویر معروف شهید صیاد وی را نشسته در بالگرد نشان میدهد. صیاد خود شخصاً در عملیات علیه منافقین شرکت داشت و خلبانان را فرماندهی میکرد: با ایشان سوار بر هلی کوپتر 214 میشدیم و در دشت بین تنگه چهارزبر و حسن آباد بهطوریکه عمود به نیروهای منافقین بود، پرواز میکرد. دو فروند بالگرد کبری را برای ضربه زدن به ستون نیروهای منافقین هدایت میکرد طول ستون منافقین حدود سه کیلومتربود که تعدادی دختر هم با لباس نظامی همراه آنها بود و همه امکانات از قبیل سوخت، مواد خوراکی، سلاح و مهمات، اقلام بهداری در این ستون مشهود بود. شهید صیاد شیرازی از درون بالگرد 214 به خلبان کبری دستور داد، تانکر سوخت آنها را بزند فاصله بالگردها با منافقین به اندازهای بود که در تیررس منافقین نباشند ولی بتوانند آنها را مورد هدف قرار دهند. بعد از دستور شهید صیادیکی از خلبانان کبری که سید بود گفت به جدِّهام زهرا میزنمش، شلیک کرد و با گلوله تانکر سوخت منافقین را زد و آن تانکر آتش گرفت. شکافی بین ستون نظامی منافقین افتاد.»
آذربون در ادامه به نقش صیاد در هماهنگی نیروهای عملکننده در منطقه میپردازد و میگوید: «شهید صیاد که با یک حکم هماهنگی عازم منطقه شده بود به دلیل چهره شناخته شده، نه تنها کنترل و هدایت و هماهنگی عملیات را عملاً به عهده گرفته بود، شخصاً به عنوان یک نیروی رزمنده در منطقه عملیات هم حضور پیدا میکرد. اصولاً صیاد دارای چنین روحیهای بود که وقتی وارد منطقهای میشد به دلیل هوش و استعداد بالا سریع با وضعیت موجود خود را هماهنگ و کنترل جلسات را به دست میگرفت.»(سایت هیأت معارف جنگ)
*نقل قولهای شهید علی صیادشیرازی از کتاب «در کمین گل سرخ» نوشته محسن مؤمنی استخراج شده است.