جهان از ان کودکان امروز
خيلي وقتها پيش ميآيد که در رفتار و کارهاي کودکان اطرافم دقيق ميشوم. بايد بفهمم رازي که اين قدر دوست داشتنيشان ميکند چيست؟ همان چيزهايي که شايد در بزرگسالي، ما را به داشتن اين کوچولوهاي شگفتانگيز در کنارمان ترغيب ميکند و تبديلمان ميکند به پدر يا مادر.
اولين چيزي که در بچهها به چشم ميآيد آرامش است. البته نه به معناي سکوت که ميدانيد اصلاً بهشان نميآيد! غمها برايشان عمر طولاني ندارد.
با هر بهانهي کوچکي تبديل ميشوند به يک شادي بينهايت! يک خوشبختي مطلق. و اين خوشبختي، چه ساده با خندههاي نمکيشان، تا عمق جان آدم نفوذ ميکند.
آخر هنوز خيلي از پديدههاي ناخوشايند زندگي را درک نکردهاند؛ کينه نميورزند، عُمر قهر و دعوا و حسادت، برايشان به کوتاهي باز کردن بستهبندي يک شکلات است. با يکديگر دوست ميشوند تنها به خاطر يک لبخند، يک سلام، تعارف يک دانه پاستيل، دوستيهايي که آغاز ميشود و پايانشان شايد هرگز فرا نرسد.
خيلي چيزها را که ما به بهانهي بزرگ شدن جا گذاشتهايم، آنها هنوز دارند. دارند و ميتوانند به ما ياد بدهند. دنياي زيبايشان را اگر خوب تماشا کنيم، دنياي بهتري براي خودمان خواهيم ساخت.
امروز هفدهم مهر، روز کودک است.
روز همين فرشتههايي که دنياي ما را خيلي خيلي زيباتر کردهاند. بيشتر مراقبشان باشيم. آنها بهترين و زيباترين الگوها، براي نگاه ما به جهان هستي هستند.