مانمی توانیم پرچم اباعبدالله روزمین بگذاریم
مانمی توانیم پرچم ابی عبدالله رازمین گذاریم
مانمی توانیم پرچم ابی عبدالله رازمین گذاریم
🌺روایتی از رسول خدا در باره عظمت گریه بر امام حسین :
«یَا فَاطِمَةُ کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ اِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَی مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَاِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة؛
ای فاطمه! هر چشمی فردای قیامت گریان است غیر از چشمی که در مصیبت حسین گریه کند؛ صاحب آن چشم خندان است و مژده نعمتهای بهشت به وی داده خواهد شد.»
📕بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۴۴، ص۲۹۳.
🌹گریه ها و سوز و آه فاطمه در سوگ پدر و مصائب وارد شده…
فاطمه به خانه اش برگشت. شب و روز گریست و اشکش قطع نشد. بزرگان مدینه جمع شدند، به نزد على علیه السلام رفتند و گفتند: «اى ابا الحسن! فاطمه شب و روز گریه مى کند و کسى از ما نیست که شب را به راحتى به صبح برساند… از او بخواه یا شب گریه کند یا روز.»
على علیه السلام به نزد فاطمه سلام الله علیها رفت و تقاضاى آنان را مطرح کرد. فاطمه سلام الله علیها فرمود: «اى ابا الحسن! چقدر اندک است ماندن من در میان مردم و چقدر نزدیک است پنهان شدن من از جمعشان. سوگند به خدا هرگز سکوت نخواهم کرد، نه شب و نه روز، گریه ام را رها نمى کنم تا به پدرم رسول خدا صلی الله علیه وآله بپیوندم.»
از آن پس على علیه السلام خانه اى براى فاطمه سلام الله علیها در بقیع ساخت که به بیت الاحزان مشهور شد. فاطمه با حسن و حسین علیهما السلام به آنجا مى رفتند و بین قبرها گریان بودند.
وقتى شب از راه مى رسید، على علیه السلام مى آمد و او را به خانه مى برد. وضع به همین صورت بود تا اینکه بیست و هفت روز گذشت و فاطمه سلام الله علیها در بستر بیمارى افتاد.»
📗بحار الانوار، ج 43، ص178؛ بیت الاحزان، ص164.
🌴پرسش:
آيا مادر علي اکبر(ع) در کربلا حضور داشت ؟
🌴پاسخ:
علی بن الحسین مکنّی به ابو الحسن بنابر مشهور علی اکبر و اولین شهید از اهل بیت در کربلا می باشد ،مادرش ليلى بنت أبي مرة بن عروة بن مسعود ثقفي می باشد .
پاسخ اين پرسش که آیا لیلی در نهضت امام حسین علیه السلام در کربلا حضور داشته یا نه با توجه به منابع معتبر، مثبت نيست و در منابع اوليه و مورد اعتماد، هیچ گزارشی مبنی بر حضور مادر علي بن الحسين الشهيد درکربلا وجود ندارد.
شيخ عباس قمي در منتهي الآمال و نفس المهموم می نویسد: و اما والدهي آن جناب در کربلا بود يا نبود؟ ظاهر آن است که نبوده و در کتب معتبره چيزي در اين باب نيافتم. و در جای دیگر مينويسد:اما مادر علي اکبر جناب ليلي، درکتب قدماي ارباب مقاتل، نامي از او در کربلا نبردهاند ولي در کتب متأخرين گاه گاهي ديده شده است.
مرحوم عبد الرزاق موسوي مقرم در کتاب مقتل خویش نتيجهي تلاش و تحقيق خود را چنين بیان می کند :براي ما نه سال وفاتش و نه مقدار عمرش و نه حضورش در کربلا روشن نشد گرچه حضورش در کربلا را دربندي در کتابش (اسرار الشهاده)، به بعضي از مجموعههايي که صاحبانش معلوم نيست، نسبت داده است. اما همهي مورخان اين موضوع را ترک کرده و يادي از او در کربلا نکردهاند؛ شايد هم او پيش از حادثهي کربلا از دنيا رفته بود.
شهيد مطهري هم ، مسأله حضور ليلا در کربلا را از موارد تحريف در تاريخ کربلا مطرح نموده و آنگاه آن را با استدلال رد مي کند.
شيخ محمد حسن سردرودي ، در الاثر الجديد في تاريخ علي بن الحسين الشهيد نوشتهاند : بودن او [مادر علي اکبر عليهالسلام] در کربلا مورد اختلاف است؛ برخي او را در کربلا شاهد و ناظر دانسته و موضوع خداحافظي علي اکبر را با مادر مفصل نگاشتهاند، و جمعي بر اين عقيدهاند که قبل از واقعهي کربلا فوت کرد ، و يکي از تأثرات حضرت حسين عليهالسلام را فقدان مادر علي اکبر ميدانند.
آنچه در رياحين الشريعه نقل شده که مردي از اعراب که بر شتري سوار بود، به مدينه آمد و عبورش به محلهي بنيهاشم افتاد. از خانهاي صداي شيون شنيد و آن صدا به قدري حزين بود که شتر آن مرد نتوانست بگذرد و همانجا زانو زد. مرد عرب به دنبال آن شيون آمد و به در خانهاي که صدا از آنجا بلند بود، رفت و از کنيزکي که پشت در آمد پرسيد: اين صداي ناله از کيست؟ و او در پاسخ گفت: از ليلي است که پس از واقعهي کربلا تاکنون از شيون و ناله آرام نگرفته است.بر فرض صحت، اين داستان ممکن است مربوط به «ليلي» دختر مسعود دارمي مادر عبدالله و ابوبکر، فرزندان اميرالمؤمنين عليهالسلام، بوده باشد که در کربلا به شهادت رسيدند. از اين رو بر فرض صحت و وجود چنين داستاني باز هم دليل بر اين مطلب نيست. و اما زبان حال و اشعاري هم که در اين باره رسيده نيز نميتواند دليلي بر اين مطلب باشد. و چنانچه مرحوم حاجي نوري رحمة الله عليه فرموده است، اصلي ندارد. و زبان حال نيز همان گونه که از نامش پيداست زبان حال است و نميتواند دليل بر مطلبي باشد.
منابع :
تاریخ یعقوبی ج2 ص247 ،منتهی الآمال ج1ص694،حماسه حسینی ج2ص24،زندگانی اما حسین ،رسولی محلاتی ص461
🍀رمز ملاقات سید عبدالكریم كفاش با امام زمان(عج)🍀
سید عبدالكریم پینه دوز هفته ای یك بار به محضر امام زمان(عج) می رسید رمز ملاقات دیدارش چه بود؟ همین سوال را از خودش پرسیدند. فرمود: شبی پیغمبر ختمی مرتبت (ص) را در عالم رؤیا زیارت كردم. گفتم: یا جداه، یا رسول ا… من خیلی علاقه دارم خدمت آقا زاده شما برسم، چه كنم؟ هر دری را می زنم نمی شود. جدم فرمود: سید عبدالكریم ،فرزندم، روزی دوبار؛ اول صبح و اول شب می نشینی وبرای حسینم گریه می كنی، اگر می خواهی به خدمت امام زمان برسی این برنامه را انجام بده.
می گوید این برنامه را یك سال ادامه دادم. صبحها می نشستم وخودم برای خودم روضه كربلا می خواندم، غروب هم می نشستم مقتل می خواندم وگریه می كردم. یك سال كه از این جریان گذشت دیدم دیگر در باز شد.
یكی از عبادات عالیه واعمال امام زمان(عج) همین است؛ اول صبح ودم غروب گریه می كند برای امام حسین(ع).اگر كسی این عمل را انجام داد، با امامش همكار می شود، هم سنخ می شود و سنخیت موجب ضمیمه شدن و رابطه و وصل خواهد شد.
خدایا! بار الها! پروردگارا! به حق حضرت ابی عبدا… الحسین(ع) وبه حق امام زمان(عج) توفیق گریستن بر ابی عبدا…الحسین(ع) را به همه ما عنایت فرما. الهی آمین