atrehentezar

  • خانه 
  • آمرزش بعدازقربانی 
  • تماس  
  • ورود 

رمزملاقات با امام زمان « عج »

18 خرداد 1399 توسط سودابه اسماعيلي

​رمز ملاقات سید عبدالكریم كفاش  با امام زمان(عج)
سید عبدالكریم پینه دوز هفته ای یك بار به محضر امام زمان(عج) می رسید رمز ملاقات دیدارش چه بود؟ همین سوال را از خودش پرسیدند. فرمود: شبی پیغمبر ختمی مرتبت (ص) را در عالم رؤیا زیارت كردم. گفتم: یا جداه، یا رسول ا… من خیلی علاقه دارم خدمت آقا زاده شما برسم، چه كنم؟ هر دری را می زنم نمی شود. جدم فرمود: سید عبدالكریم ،فرزندم، روزی دوبار؛ اول صبح و اول شب می نشینی وبرای حسینم گریه می كنی، اگر می خواهی به خدمت امام زمان برسی این برنامه را انجام بده.
می گوید این برنامه را یك سال ادامه دادم. صبحها می نشستم وخودم برای خودم روضه كربلا می خواندم، غروب هم می نشستم مقتل می خواندم وگریه می كردم. یك سال كه از این جریان گذشت دیدم دیگر در باز شد.
یكی از عبادات عالیه واعمال امام زمان(عج) همین است؛ اول صبح ودم غروب گریه می كند برای امام حسین(ع).اگر كسی این عمل را انجام داد، با امامش همكار می شود، هم سنخ می شود و سنخیت موجب ضمیمه شدن و رابطه و وصل خواهد شد.
خدایا! بار الها! پروردگارا! به حق حضرت ابی عبدا… الحسین(ع) وبه حق امام زمان(عج) توفیق گریستن بر ابی عبدا…الحسین(ع) را به همه ما عنایت فرما.

الهی آمین..

 نظر دهید »

حکایتی زیبا ازآیت الله بهجت ره

18 خرداد 1399 توسط سودابه اسماعيلي

حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيت الله بهجت نقل مي‌كند، روزي آقاي بهجت در رابطه با بزرگواري و اغماض ائمه اطهار صلوات الله عليهم فرمودند» :
در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله آباديي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه براي زيارت مولاي متقيان امير المؤمنين عليه السلام از آنجا عبور مي‌كرد و مردي كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون مي‌دانست وي به زيارت حضرت علي عليه السلام مي‌رود او را مسخره مي‌كرد. حتي يك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد شيعه خيلي ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه:

 تو مي‌داني اين مخالف چه مي‌كند. آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد آقا فرمود: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نمي‌توانيم او را كيفر دهيم. شيعه مي‌گويد عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او مي‌كند بر شما حق پيدا كرده است؟ ! حضرت فرمودند: 

بله او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه مي‌كرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيد الشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: 

عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه اينها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب مي‌داد بعد همه را مي‌كشت، و ناراحت شد و يك قطره اشك از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نمي‌توانيم او را جزا بدهيم.
آن مرد شيعه مي‌گويد: از خواب بيدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت: آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟ ! مرد شيعه گفت: 

آري پيام رساندم و پيامي دارم. او خنديد و گفت: بگو چيست؟ مرد شيعه جريان را تا آخر تعريف كرد. وقتي رسيد به فرمايش امام عليه السلام كه وي به آب نگاهي كرد و به ياد كربلا افتاد و…، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرو رفت و گفت:

 خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته بودم، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علياً أميرالمؤمنين وليّ الله و وصيّ رسول الله و شيعه شد.

 نظر دهید »

تفاهم زن‌وشوهربه چه معناست؟؟

18 خرداد 1399 توسط سودابه اسماعيلي

​سؤال:

 تفاهم زن و مرد در زندگی به چه معناست آیا می شود گفت شناخت بیشتر زن و مرد از هم، باعث تفاهم بیشتر آنها می شود؟
پاسخ:

 بله. تفاهم بر خلاف تصور خیلی‌ها همین است. خیلی ها تصور می کنند تفاهم یعنی اینکه زن و مرد مثل هم بشوند. و زن مرد بشود و مرد زن بشود. معنی تفاهم یعنی درک اختلافات و تفاوت ها و انطباق. این همان چیزی است که دکتر گری در مردان مریخی و زنان ونوسی می گوید. آقای محترم شما یک موجود مریخی هستی و خانم شما هم ونوسی هستی. شما با هم تفاوت هایی دارید و بنا هست در سیاره ی سومی بنام زمین زندگی کنید. لازم نیست عین هم بشوید. تفاهم معنایش این نیست که مثل هم بشوید. شما با همین تفاوت ها کنار هم زندگی کنید و همدیگر را درک کنید. این تفاهم است. شما می بینید زن و مردی که چند سالی کنار هم زندگی می کنند، تفاهم شان بیشتر می شود. معنایش این نیست که این ها مثل هم شده اند. معنایش این است که این ها درک کرده اند و آرام آرام بدست آورده اند. من در تجربیاتی که دارم دریافته ام، فرزندانی که در خانواده هایی بوده اند که تک جنسی بوده اند. مثلا خواهر نداشته اند و همه پسربوده اند و یا برادر نداشته اند و همه دختر بوده اند ، در زندگی زناشویی دیرتر به تفاهم می رسند. زیرا جنس مخالفی در خانه نبوده است تا ببینند و روحیات آنها را درک کنند تا برای آینده زمینه سازی بشود. آنهایی که در خانه از دو جنس بوده اند زودتر به تفاهم می رسند. این ها را در سایت شبکه که به صورت نوشتاری و فایل های صوتی هست، جست وجو کنید و دنبال کنید. زیرا این ویژگی تفاوت های زن و مرد خیلی مهم است.[1]
پی نوشت :1. حسين دهنوي، گلبرگ زندگي

 نظر دهید »

حکایت

18 خرداد 1399 توسط سودابه اسماعيلي

​حکایت
آيت الله مرعشي نجفي ، هیچ وقت لباس خارجی نمی پوشید، ایشان روزی از خیاطش خواسته بود که با پارچه های تولید داخل برایش لباس بدوزد، آن روزها دکمه در ایران تولید نمی شد و خیاطها مجبور بودند از دکمه های تولید خارج استفاده کنند، خیاط آقا هم از دکمه خارجی استفاده کرده بود.

بعد از اینکه لباس را نزد آن عالم بزرگ و بصیر برد، زیر بار استفاده از اجناس خارجی حتی به اندازه دکمه هم نرفتند و به خیاط گفتند: دکمه خارجی است و استدلال‌های خیاط را در عدم دکمه ساخت داخل نپذیرفتند، به همین دلیل خودشان به خیاط یاد دادند چگونه می توان با قیطون دکمه درست کرد و لباس 100% ایرانی دوخت.1

هم‌اکنون نمونه اين لباس در كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي در قم موجود است

1.خاطره ای از حجة الاسلام سید محمود مرعشی نجفی

 نظر دهید »

معجونی شش ماده ای

18 خرداد 1399 توسط سودابه اسماعيلي

معجونى شش ماده اي

انوشيروان نسبت به «بوذرجمهر» خشمگين شد. دستور داد او را در اتاق تاريكى زندانى كنند. چندين روز گذشت، انوشيروان كسى را فرستاده تا از وضع حال او جويا شود. فرستاده انوشيروان، در حالى كه او خوشحال و مطمئن بود، از او پرسيد: چگونه در اين حالت كه سخت در مضيقه اى، فارغ البال مى باشى؟ بوذرجمهر گفت: من (همه روزه) از معجونى كه از شش ماده تركيب شده است، استفاده مى كنم و اين معجون همان گونه كه مى بينيد، مرا بر سر حال آورده است. فرستاده پرسيد: ممكن است اين معجون را به ما معرفى كنى تا در مشكلات به آن پناه بريم؟ بوذرجمهر در جواب گفت:
ماده اوّل آن «اَلثِّقَةُ بِاللّهِ؛ توكّل بر خداست».

ماده دوّم؛ آنچه مقدر است، خواه و ناخواه رخ مى دهد و بى تابى در برابر آن، مشكلى را حل نخواهد كرد.

ماده سوّم؛ صبر و شكيبايى بهترين چيزى است كه در آزمون هاى الهى به كمك انسان مى شتابد.

ماده چهارم؛ اگر صبر نكنم، چه كنم؟ بنابراين با جزع خود را هلاك ننمايم.

ماده پنجم؛ از مشكلى كه من دارم، مصائب مشكل ترى نيز وجود دارد; پس خدا را شكر كه در آن ها گرفتار نشدم!

ماده ششم؛ از ستون به ستون فرج است. اين سخن به انوشيروان رسيد، او را آزاد و گرامى داشت.[1]
پی نوشت :

1. محدّث قمى، «سفينة البحار»، به نقل از كتاب آیین شوخی و قوانین خوشی، محمدعلي و محمدحسین قديري، كتابخانه سايت انجمن گفتگوي ديني

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 86
  • 87
  • 88
  • ...
  • 89
  • ...
  • 90
  • 91
  • 92
  • ...
  • 93
  • ...
  • 94
  • 95
  • 96
  • ...
  • 263
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

atrehentezar

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شرح دعا
  • شرح دعا
  • شرح دعا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس