جوانی موبایلش روکنار قرآن جامی ذاره وبیرون میره:
قران: چرا اینجا انداختنت؟
موبایل: این اولین بار است که منو فراموش می کنه….
قران: ولی منو همیشه فراموش می کنه….
موبایل: اخه من همیشه با اون حرف می زنم…
قران: منم همیشهبا اوتحرف می زنم ولی اون گوش نمی ده….
موبایل: اخه من خاصیت پیام دادن دارم..
قران منم پیام هاوبشارت های الهی زیبا دارم…..
موبایل: ازکیفیا من پیش دوستانش تعریف می کنه…
قران : من بزرگترین کیفیت مصدر هستم اما روش نمیشه از من پیش دوستانش تعریف کنه..
ناگهان صدای پای جوان امد
موبایل : گفتم نمی تونه منو فراموشکنه….
قران: من روز قیامت به خدا شکایت میکنم وعرضه میدارم :« یا رب إن قومی إتخذوا هذاالقران محجورا»