رضا
10 اردیبهشت 1399 توسط سودابه اسماعيلي
رضا سگ باز!!!!
10 اردیبهشت 1399 توسط سودابه اسماعيلي
یه لات بودتومشهد،
هم سگ خدید وفروش می کرد ،هم دعواهاش حسابی سگی بود.
یه روزداشت می رفت سمت کوهسنگی برادعواوغذاخوردن که دید، یه ماشین باآرم
« ستادجنگ های نامنظم داره تعقیبش می کنه »
شهیدچمران ازماشین پیاده شد دست اونوگرفت ،گفت :«فکرکردی خیلی مردی ؟!!»
-رضاگفت :بروبچه هاکه این جور می گن….!!!
شهیدچمران بهش گفت :«اگه مردی ،بیابریم جبهه !!!»
به غیرتش برخورد راه افتاد سمت جبهه….
مدتی بعد…….
شهید چمران توی اتاق نشسته بودکه یه دفعه دید،صدای دعواداره میاد……!
چندلحظه بعد ،رضارو بادستِ بسته آوردن تواتاق وانداختنش ،روزمین وگفتن : این کیه آوردی جبهه…؟!
رضا شروع کردبه فحش دادن « فحش های رکیک!»
چمران همچنان مشغول نوشتن بود!
وقتی دیدچمران توجه نمی کند ،یه دفعه سرش دادزدو گفت :«آهای کچل باتوأم…!»
یه دفعه چمران سرش روبامهربانی بالا آورد …
بله عزیزم !!
چی شده عزیزم؟
چی شده آقارضا؟؟
چه اتفاقی افتاده؟؟
رضاگفت :«داشتم می رفتم بیرون سیگاربخرم با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: آقارضا چی می کشید ؟!!
….برید براش بخریدبیارید!!!!
چمران،آقارضا تنها توسنگر ….
رضا به چمران گفت :« می شه یه دوتا فحش بهم بدی؟!! کشییدبشمی ؟؟چیزی !!!!
شهیدچمران :چرا
رضا گفت: یه عمره به هرکی بدی کردم بهم بد کرد
تاحالا نشده به کسی فحش بدم و واینطوربرخورد کنه!!!
یکی اون بالاست که هرچه بدی میکنیم ،بدی نمی کنه وباخوبی جواب می ده !!.
هی بهم آبرو می ده …توهم یکی وداری که هی بهش بدی می کردی ولی اون به توخوبی می کنه
منم با خودم گفتم …یه باریکی بهم فحشی بدع منم بگم عزیزم.!!!تایه کم مثل اون بشم ….
رضا جاخوردورفت توسنگرنشست…
آدمی که مغرور بود وزیربارحرف کسی نمی رفت این طوری زار زارگریه می کرد.
توگریه هاش گفت : یعنی یکی بوده که هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده..
اذان شد
رضااولین نماز عمرش روخوند
توقنوت صدای گریه اش بالاترشد…..
وسط نماز صدای خمپاره اومد….پشت سرصدای خمپاره صدای زمین افتادن اومد…..
رضارو خداواسه خودش جدا کرد …
« فقط چندلحظه بعدازتوبه کردنش»
یه توبه ونماز واقعی…
«به نقل ازخاطرات شهید مصطفی چمران »
گاهی برای کمک به افرادتذکر کافی نیست باید اونهاروبه راه آورد…
گاهی بایدبرابردادوبیدادافرادصبوربود مهربانی به خرج داد…
گاهی بایدبابعضی افرادمثل گمشده هارفتارکرددستشون روبگیریم بذاریم تودست خدا تا راهشون روپیدا کنند.این کارباامربه معرف ونهی ازمنکرامکان دارد .نه خشم وتکبر💕
دعای روز پنجم‌ماه مبارک رمضان
10 اردیبهشت 1399 توسط سودابه اسماعيلي
ﺭﻭﺯ ﭘﻨﺠﻢ
ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨِﻲ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤُﺴْﺘَﻐْﻔِﺮِﻳﻦَ ﻭَ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨِﻲ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦْ ﻋِﺒَﺎﺩِﻙَ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤِﻴﻦَ ﺍﻟْﻘَﺎﻧِﺘِﻴﻦَ
ﻭَ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨِﻲ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ ﺍﻟْﻤُﻘَﺮَّﺑِﻴﻦَ ﺑِﺮَﺃْﻓَﺘِﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﺭْﺣَﻢَ ﺍﻟﺮَّﺍﺣِﻤِﻴﻦَ
ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺻﺎﻟﺢ ﻣﻄﻴﻊ ﺧﻮﺩ ﻣﻘﺮّﺭ ﻓﺮﻣﺎ
ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺏ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﻟﻄﻒ ﻭ ﺭﺃﻓﺘﺖ ﺍﻯ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺘﺮﻳﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ.
ماه رمضان‌مراقب زبان هاتون باشیم !!!
10 اردیبهشت 1399 توسط سودابه اسماعيلي
ماه رمضان‌مراقب زبان هاتون باشیم !!!
اوف بالاخره پیداش کردم ،می گویندمه فلفل تندوتیز می سوزاند، زبان بداخلاق هاچی ،اون که بیشترمی سوزاند،چون تندی فلفل زودگذره ولی تندی وسوزش زبان بداخلاق هازود گذرنیست ،ممکنه عمری بسوزاند پس مراقب زبانمان باشیم ،ماه مبارک رمضان فرصت خوبی است برای حفظ زبان .…
https://atrehentezar.kowsarblog.ir/ماه-رمضان-مراقب-زبان-هاتون-باشیم
ماه رمضان‌مراقب زبان هاتون باشیم !!!
09 اردیبهشت 1399 توسط سودابه اسماعيلي
اوف بالاخره پیداش کردم ،می گویندمه فلفل تندوتیز می سوزاند،
زبان بداخلاق هاچی ،اون که بیشترمی سوزاند،چون تندی فلفل زودگذره ولی تندی وسوزش زبان بداخلاق هازود گذرنیست ،ممکنه عمری بسوزاند
پس مراقب زبانمان باشیم ،ماه مبارک رمضان فرصت خوبی است برای حفظ زبان .
