فزت ورب الکعبه ندای بهشتی شدن علی علیه السلام بود!!
سحرگاهی که ندای «قُتِلَ امیرالمؤمنین» گوش کوفه را لرزاند، تن ها پای ایستادن نداشتند.
کوفیان گیج و مبهوت، ناباورانه خبری را زمزمه میکردند، که هیچ عقلی یارای باورش را نداشت!
حتی کوچههای کوفه هم به سوگ دوری از قدمهایی نشستند که هر گام، صلابت مردانگی و عدالتمحوری را به تن خاکشان ، هجی میکرد!
علی (ع) که خود مرگ را اینگونه توصیف کرده است:
«خداوند برای گروهی کشته شدن و برای گروهی دیگر مرگ را مقرّر نموده و هر کدام به اجل معین خود آنگونه که او مقدّر کرده است، میرسند؛ پس خوشا به حال مجاهدان راه خدا و کشته شدگان راه اطاعت او.»[1]
اعمال شب بیست و یکم رمضان
جوشن کبیر
دعای گشودن قرآن در شب قدر
پس چه اِبایی دارد از پرکشیدن به سوی معبود و شهد شهادت نوشیدن و تمام عشق را در آغوش کشیدن؟
چه واهمهای دارد از رفتن از دنیایی که با تمام کینه برابرش قد علم کرده بود و چه ترسی دارد از پرواز ملکوتی بسوی همنشینی با زهرا (س) و محمد (ص)….
بعد او حتی چاههای کوفه هم طعم تنهایی را چشیدند و کامشان از نبود اشکهای شبانه علی، خشکید.
طعم تلخ بی علی بودن را حتی امروز هم میتوان چشید؛ طمعی که قرنهاست زاده میشود و فرقی که هر سال شکافته!
دعای قرآن بر سر گرفتن در شب های قدر
مناجات حضرت امیرالمونین علیه السلام
مسجد کوفه!
تو چگونه محراب خویش را از فواره فرق شیرخدا رنگین یافتی و از پایه فرو نریختی؟
چگونه تاب آوردی قامتی علیگونه هم آغوش محرابت شود و در خونی پاکتر از زلال چشمهها خود را بغلتاند؟
اما باید گفت در این شبهای اسیر رخوت و تنهایی از نبود شیرمرد خدای؛ مروت را باید از کاسههای شیر آموخت که هنوز در برابر خانه خلیفه صف کشیدند اگر چه نیک می دانند که دیگر کار از کار گذشته و نوشدارو بعد دلدار، کارساز نیست!