پاداش علامه امینی صاحب کتاب الغدیر
حتما بخوانید❗
یک سخنی از علامه امینی نقل کردند، که انسان را منقلب می کند
ما یک «الغدیر» می شنویم و خیلی گذرا عبور میکنیم. یازده جلد چاپ شده و یازده جلدش چاپ نشده است
بیست و دو جلد کتاب تحقیقی! خدا می داند که این مرد در راه نوشتن این کتاب، فانی شد! چه زحمت های طاقت فرسا!
می گویند بعد از نوشتن الغدیر گفته بود: «روز قیامت با دشمنان امیرالمؤمنین مخاصمه خواهم کرد! همان طور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ و گرنه من میخواستم معارف امیرالمؤمنین را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!
وقتی می گویند: اول مظلوم عالم؛ بی جهت نیست! حضرت چقدر مظلوم باشد که بعد از قرنها، تازه در اثبات امامتش کتاب بنویسند!
خدا میداند علامه امینی در آن عصر خفقان چه سفرهایی کرد تا کتب شیعه و سنی را پیدا کند و چه ساعتها گرسنه و تشنه مطالعه کرد تا کتاب الغدیر را نگاشت و با اسناد تاریخ ثابت کرد حضرت علی علیه السلام بحق وصی رسول خدا (ص) بوده
♦️فرزند علامه امینی جناب دکتر هادی امینی می گوید: در آخرین روزهای عمر پدرم از ایشان سوال کردند:شما چه آرزویی دارید؟
ایشان در جواب فرمودند:من فقط یک آرزو در دنیا دارم ، و آن اینکه خدا بر من یک عمر طولانی بدهد و من در این عمر از همه کنار گرفته و در گوشه بیابانی چادر بزنم و آنجا ساکن شوم و تا آخر عمرم بر مظلومیت علی(علیه السلام) گریه کنم
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند.
اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند.
پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود ۷۰ الی ۸۰ نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی فرمودند : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد .
اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد.
ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد.
آنان شروع کردند ، یکی یکی حدیث نقل کردند ، تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید .
علامه به آنها گفت بود شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید .
همه قبول کردند.
سپس علامه امینی فرمود:
قال رسول الله (ص) من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .
سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند.
سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید:
آیا فاطمه الزهرا (س) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت؟
اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه (س ) چه کسی بود ؟
تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند اگر بگوییم نمی شناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه (س) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده؟
درحالی که بخاری (از سرشناس ترین علمای اهل سنت) گفته:در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود “
♦️آیت الله بحرالعلوم نقل می کند:
پس از وفات علامه امینی پیوسته در این فکر بودم که او عمرش را قربانی و فدای مولا (ع)ساخت. مولا در آن عالم با وی چه خواهد کرد؟
این فکر مدتها در ذهنم بود تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم گوئی قیامت برپاشده و عالم حشر است و بیابانی سرشار از جمعیت ولی مردم همه متوجه یک ساختمانی هستند. پرسیدم:
آنجا چه خبر است؟
گفتند: آنجا حوض کوثر است.
من جلو رفتم و دیدم حوضی است و باد امواجی در آن پدید آورده و متلاطم است.
وجود مقدس علی (ع)کنار حوض ایستاده اند و لیوان های بلوری را پر ساخته و به افرادی که خود می شناسند؛ می دهند در این اثنا همهمه ای برخاست.
پرسیدم: چه خبر است؟
گفتند: امینی آمد؟
به خود گفتم بایستم و رفتار علی (ع) با امینی را به چشم ببینم که چگونه خواهد بود؟
۱۰-۱۲ قدم مانده بود که امینی به حوض برسد. دیدم که حضرت لیوان ها را به جای خود گذاشتند و دو مشت خود را از آب کوثر پر ساختند و چون امینی به ایشان رسید به روی امینی پاشیدند و فرمودند : خدا روی تورا سفید کند که روی مارا سفید کردی!
از خواب بیدار شدم فهمیدم که علی (ع) پاداش تالیف الغدیر را به مرحوم امینی داده است.